اگر باران ببارد
چترم را به كناری خواهم انداخت
وتا ته دنیا خواهم دوید
اگر باران ببارد
چترم را به كناری خواهم انداخت
وتا ته دنیا خواهم دوید
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
باران را در آغوش می گیرم
و خودم را غرق در رویای بدون تو بودن می کنم
تو با آغوشی باز ...
با آغوشی پر از نفس های پاییزی
به استقبالم می آیی ...
و مرا تنگ در آغوشت می گیری
و یک نفس عمیق تو کافیست
برای دوباره جان دادنم در هوای بودنت ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
دید ی وقتي بارون مياد
چقد حضور خدا
بيشتر احساس مي شه؟
مي دونی بارون يعنی چي؟
نقطه چين تا خدا....
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
روز رهایی نزدیک است
سکوت کن .. سکوتی پر از فریاد..
آهای باران...
بغضت را بخور. قوی باش..
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
پشت سکوت تو دلتنگی و غم است می دانماین جمله برای وصف تو کم است می دانم
خود را کنار کشیده ای تا من گذر کنم
این خصلت فرشته ، نه یک آدم است می دانم
این روشن است که برای همیشه رفته ای دیگر
پس زندگی برای من مبهم است می دانم
دیگر تمام معادله های بودنم گنگ اند
بی تو اتاق فکر من گیج و درهم است می دانم
لق می زنند چرخ های ارابه شادی
شالوده های حسرت و درد محکم است می
دانم
ای کاش نوشداروی خواهشم افاقه ای میکرد
سهراب قصه روی دست رستم است می دانم
گفتی که باز می گردی وقت چیدن گندم
آن وعده ها ی سر خرمنت، مرهم است می دانم
قلبم دوباره آتش بگیرد و آتشکده شود
عشقت برای من عشق خاتم است می دانم
قدر زلال جاری باران را نفهمیدم
امروز که قحطی آب و شبنم است می دانم
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
من
در اینجا مانده ام
بر جا ایستاده و سرد
وز دو چشم خسته
اشک یأس می ریزم
به دامان جادۀ خالی
زیر باران ... !
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
کاش تو بــــودی و من !
نمـ نمـ باراטּْ،
یک جاده بــــــــے انتها ...
دســــت در دســـت همـ ...
بدون چـــــــتر !
زیـــــر باراטּْ،
خیـــس خیـــــس ...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
نیا باران...
زمین جای قشنگی نیست..
من از اهل زمینم،
خوب میدانم...
که گل در عقد زنبور است..
و در سر سودای بلبل دارد و...
پروانه را هم دوست می دارد..
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
باران که می بارد...
باید آغوشی باشد...
پنجره ی نیمه بازی...
موسیقی باران...
بوی خاک...
سرمای هوا...
گره ی کور دست ها و پاها...
گرمای عریان عاشقی...
صدای تپش قلب ها...
خواب هشیار عصرانه...
باران که می بارد...
باید کسی باشد....
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
مثل باران چشمهایت دیدنی است ،
شهر خاموش نگاهت دیدنی ست ،
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی ست.
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …