باران كه مي بارد
گويي خداوند بوسه هاي سرد دلتنگيش را
بر روي صورت يخ زده ام
مي چكاند
و هرم لبهايش را
بر تنم
فرو ميريزد .

چه آرامش عجيبيست
وقتي در آغوش گرم خدا
ها مي كني و
نفسهايت بخار مي شوند .