شعر می گویم و باران می نوشم ...
تو آنقدر دوری که شعرهایم ... پناهم میدهند
پشت شانه هایشان...
تا سردم نشود و غصه نخورم ...... از تنهایی ...........
شعر می گویم و باران می نوشم ...
تو آنقدر دوری که شعرهایم ... پناهم میدهند
پشت شانه هایشان...
تا سردم نشود و غصه نخورم ...... از تنهایی ...........
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …