یکی از لذتهایی که دیگه نیست..
اینه که هر جا که باشم.. مــــــنـــــو با همون اسمِ خاص که همیشه با کلی عشوه و ناز و اَدا صدا میکرد، صــِــدا کنه.. .
فقط یه بار .. یه بارِ دیگه..هــمـــیــــن..
![]()
یکی از لذتهایی که دیگه نیست..
اینه که هر جا که باشم.. مــــــنـــــو با همون اسمِ خاص که همیشه با کلی عشوه و ناز و اَدا صدا میکرد، صــِــدا کنه.. .
فقط یه بار .. یه بارِ دیگه..هــمـــیــــن..
![]()
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند
یکی از لذتهایی که دیگه نیست..
اینه که آروم کنارم خواب باشه.. بعد همینجوری خیره بهش نگاه کنم.. نه اینکه خوابم نیاد.. به زور خودمو بیدار نگه دارم تا تماشا کنم که مثله فرشته ها می خوابه..
بعد یهو از خواب بیدار شه و با چشمای بسته بگه :آبـــــــ …
بپرم سه سوت براش آب تَگَری بیارم.. اون بخوره .. نصفشم از زیر چونه اش بریزه … زیر لب بگم: نوش جــــــونـــــت عـــشــــقـــمـــ…
آروم دوباره همونجوری بخوابه و بهش خیره بشم
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند
گیرم اگر شناسنامه اش را نام " مردی " جز من مزین کند !" مــــــن " پادشاهی جز او ندارمبی تـــــــــــــــــو تمومه زندگیم
به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند