دیدی ای دل عاقبت زخمت زدندگفته بودم مردمان اینجا بدنددیدی ای دل ساقه ی جانت شکستآن عزیزت عهد و پیمانت شکستدیدی ای دل در جهان یک یار نیستهیچکس در زندگی غمخوار نیستدیدی ای دل حرف من بی جا نبوداز برای عشق اینجا جا نبودنو بهار عمر را دیدی چه شد؟زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟دیدی ای دل دوستی ها بی بهاستکمترین چیزی که میابی وفاستای دل اینجا باید از خود گم شویعاقبت همرنگ این مردم شوی...