روزی آمده بودی---- و شبی هراسناک------ برای رفتنت بهانه ای یافتی و رفتی----- تا قصه تمام شود.----- تورفتی و من خرمن گیسویم را برباد دادم----------- موهایم را-------- تنها دارایی باارزشم---------- که بعداز تو تنها یاداور----------- دستان نوازشگرت بود------------ ساعت ها موهایم را نوازش میکردی---------- ومن غرق در رویای پوچ-------------- کاخی برای عشقمان------------ روی گسل زلزله ها میساختم----------------------- گفته بودم بروی میمیرم----------------- من مردم------------- وموهایم را به دستان باد سپردم----------