نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: از وقتی سر و کله اش در زندگی ام پیدا شد

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    از وقتی سر و کله اش در زندگی ام پیدا شد

    از وقتی سر و کله اش در زندگی ام پیدا شده بود
    هر روز بیشتر مطمئن میشدم که
    هر چه را که از خدا خواستم،
    تمام و کمال به من داده
    در حال قدم زدن بودیم
    دستم را محکم در دستش گرفت و
    بدون هیچ مقدمه ای گفت:
    « قبول میکنی بشی مامان دخترم؟»
    ته دلم قند آب میکردند
    وقتی اینطور با من حرف میزد
    اما به روی خودم نیاوردم
    با جدیت گفتم:« نه آقای محترم»
    ایستاد، چرخید روبرویم
    کمی خم شد و زل زد به صورتم
    انگار میخواست از چشمانم چیزی را بفهمد
    با درماندگی گفت:« اخه چرا؟»
    همانطور که لبخندی با شیطنت داشتم، جواب دادم:
    «اخه میخوام مامان پسرت بشم
    پسری که قراره از باباش یاد بگیره
    بشه یه مرد خیلی بزرگ
    بشه قهرمان زندگی یه نفر
    درست مثل تو قهرمان قلب من»
    حسابی خوشش آمده بود
    مشخص بود بدتر از من
    ته دلش بزن و بکوب است
    مرا کشاند سمت خودش،
    به آغوشش چسباند و گفت:
    « چقدر خوبه که هستی
    من میدونم خدا منو بیشتر از تو دوست داره
    چون یکی مثل تو رو به من داره
    اینبارم به حرف من گوش میده»
    خندیدم و گفتم:
    « تو خودت یکی مثه خودتو نداری
    خودت بیخبری که وجودت چقدر منو غرق خوشبختی کرده»
    از سر رضایت لبخندی زد و
    در حالی که با اشاره سمت کافه را نشانم میداد گفت:
    «مامان دخترم، بریم کافه؟»
    با شیطنت گفتم:« هر چی بابای پسرم بگه»
    و یادم هست که این تنها موضوعی بود که
    هیچوقت در موردش به تفاهم نرسیدیم
    و اصراری هم به رسیدن تفاهم نداشتیم
    اما بعدترها که خدا به ما یک پسر و دختر دوقلو داد
    مطمئن شدم که خدا همیشه
    نه تنها هر چه از او خواستم را
    حتی بیشتر از آن را
    همیشه به من میدهد


    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  2. کاربر مقابل پست mohamad.uk عزیز را پسندیده است:

    y@saman (02-07-2018)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    5652
    نوشته ها
    1,086
    پسندیده
    264
    مورد پسند : 885 بار در 731 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی





    تو تنها می‌توانی آخرین
    درمان من باشی

    و بی‌شک دیگران بیهوده
    می‌جویند تسکینم
    به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
    اما زوزه اش را کشید
    تا از پشت
    خنجر نزند




  4. کاربر مقابل پست mohamad.uk عزیز را پسندیده است:

    y@saman (02-07-2018)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن