و تازه می فهمم
که برف خستگی خداست
آن قدر که حس می کنی
پاک کنش را برداشته
می کشد
روی نام من
روی تمام خیابان ها
خاطره ها
و خوشبختی نقاشی باران خورده ای است که رنگهای محوی از آن مانده...
![]()
و تازه می فهمم
که برف خستگی خداست
آن قدر که حس می کنی
پاک کنش را برداشته
می کشد
روی نام من
روی تمام خیابان ها
خاطره ها
و خوشبختی نقاشی باران خورده ای است که رنگهای محوی از آن مانده...
![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
دلبسته ترین شاعر روی زمینم
صدسال دگرهم بشود باتو همینم
لعنت به من وفاصله واین غم ممتد
ازعالم وآدم زده ام گوشه نشینم!
شد شغل دلم صبرو فقط صبرو فقط صبر
آخرببرد جاذبه ات شوکت دینم
جز دربدری قسمت من چیست ازاین عشق؟
اماچه کنم کاردل است اینکه چنینم!!
مانند زلیخا شده ای شهره ی این شهر
ای کاش مرایوسف افسانه ببینی
هرلحظه در آغوش غزل می خزم ازدرد
تاکی فقط ازدشت غزل خوشه بچینم!؟
ویرایش توسط !!yalda!! : 02-08-2018 در ساعت 10:11 PM
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.