گفتی که: چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره سراندوه ...
که خورشید شدی ... تنگ غــــروب!
افسوس ...
که مهتاب شدی ... وقت صبح
گفتی که: چو خورشید زنم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره سراندوه ...
که خورشید شدی ... تنگ غــــروب!
افسوس ...
که مهتاب شدی ... وقت صبح
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.