شش نفربودیم، دوساعتی بودکه توی اسانسور گیر کرده بودیم، هو اداشت تموم میشد، داشتیم نفسهای اخرو میکشیدم که یهو یکی دست کرد تو کیفشو یه چیپس در اورد و درشو باز کرد...
با هوای توی چیپس بود تونستیم دو ساعت دیگه دووم بیاریم تا امداد رسید!