نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: میای ک درد و دلمو بخونی؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0

    میای ک درد و دلمو بخونی؟

    امشب دوباره ماه بهم لبخند می زنه.... حس همدردیش باز گل کرده...

    بازم من موندم و دنیای خودم...

    من و خیالای خودم.......حرف زدنای خودم......با خودم و ماهی که از پشت پنجره

    تنهاییامو دوباره تماشا می کنه!

    و خاطره هایی که مرور میشه و مرور میشه....و فراموش نمی شه.....

    حسایی که میاد و می مونه .......

    مسافری که سفر چندماهه اش ب روزهام تموم شد و منو دوباره ب خاطره هام سپرد!

    روزایی که می گذرونم.....فقط می گذرونم......یه سوالم هست البته کنار این گذروندن....

    واقعا من ارزش جنگیدن ندارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ارزش نگذشتن......؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    برای هیچکس؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

    تنهاییمو دوس دارم...... حداقل دلم از نخواستنا و بهانه ها و تظاهرا نمی گیره!!!!!

    حداقل دنبال اثبات عشق کسی نیستم......

    که واسم بهانه بیاره .....

    ک نتونستنش ب همم بریزه و بعد ب مصلحتی که فقط خودش قبولش داره

    خط بطلان بکشه به باورام!

    حداقل امشب اینجوری فکر می کنم.....

    هرچند بغضم تنهام نمی ذاره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0
    دلم از دنیا گرفته باز.....

    ازهمه ی دنیااااااااااا......

    داغون میشم امشب..............

    از همه چی خسته ام....

    مخصوصا اشکهام..................... از اینکه روبروی مانیتور موهامو شلخته بریزم دورم تا کسی

    اشک ریختنای بی صدامو نبینه.....

    از هق هقای زیر پتو....

    از زجری که میدونم امشب می کشم ....

    از لبخندای مصنوعیم.....

    از اینکه مجبورم نذارم هیچکس بفهمه...هیچکس.....

    خدایا .... تو که می بینی!!!!

    وقتی تو هستی این احساس معنی نداره.....

    خدای خوبم.....

    می دونم که تازگیادورم ازت ...میدونم وقتی طرفت میام که باز اتفاقی افتاده باشه....

    ولی کمکم کن.... فقط احساس بودنتو میخوام...

    نذار داغون شم .... خواهش می کنم.....

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0
    چند شبه میخوام بنویسم....

    ولی باز کشش ندارم....دیشب ساعت ۴ خوابیدم تا ۱۲ !

    اومدی تو خوابم...از اول تا آخرش.....

    میای تو خوابم که تنهاییامو به رخم بکشی...؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    که وقتی بیدار میشم باز حسرت تنها بودنمو بخورم؟!!!!!!!

    یه جمله ی قشنگ امشب شنیدم :

    همیشــــه بــرایـــم ســوال استـــــــــ :

    اگــــــر قــــــــرار بــــــود

    روزی او را نــــــداشتـــه بــاشـــم،

    چــرا خـــدا خــــواستــــــــــــ

    کـــه دوستــــش داشتــــه بـــاشـــم؟

    واقعا چرا؟

    برای یه مدت کوتاه فک کردم میتونم دوباره با یکی باشم که حس کنم دوسش دارم....

    ولی انگار این واسه من ممنوعه....

    حس می کنم میشم بار اضافه ی زندگیش....

    خسته ام ....خسته....

    به جون خودت که میدونی الکی قسم نمی خورم دق می کنم از این تنهایی...

    دلم تنگ شده واسه اینکه هر روز احساس کنم یکی دوسم داره...

    یکی که از بدخلقیام دلش می گیره...

    از خوشحالیام می خنده...یکی که حتی وقتی سرم داد می زنه و من ساکت میشم بگه چرا ساکتی؟

    یکی که وقتی سرش داد میزنم آرومم کنه...یکی که هر لحظه مجبورم کنه حس کنم بودنشو!

    نه اینکه حس اجبار بهم بده.... دلم نمی خواد به زور توی زندگیش باشم....

    دلم نمی خواد به خاطرم احساس گناه کنه احساس مسئولیت!!!!

    دلم نمی خواد وقتی ازش گله می کنم واسه اینکه دلم نشکنه مهربونانه برخورد کنه....

    مهربونه ع.....

    ولی بی تفاوت.... مثه روزای آخری که با تو بودم..... که هم دوسم داشتی هم بی تفاوت بودی...

    که مهم نبود چیکار میکنم ولی وقتی بغضم پیشت می شکست تموم دنیا رو بهم می ریختی تا

    ثابت کنی هنوز دوسم داری و من باور کنم....

    گاهی خسته میشم از این بی تابیا!!!

    ولی توام میدونی که صبر کردنو بلدم.... اینجا می نویسم تا ..نریزم توی خودم..

    چند وقتیست از خراب شدن رابطه ام با تو می گذره!!!! باورم نمیشه!!!!!!!!!!!!!!!

    شاید عشق واقعی لیاقت می خواد........

    اینو فقط خدای جفتمون می دونه........

    فقط خدایی که هم از حال تو خبر داره هم از هق هق های شبانه ی این شبام....

    گریه هام و عذاب کشیدنام دیگه به خاطر از دس دادن تو نیس....اونو قبول کردم.....

    به خاطر شرمندگی پیش دلمه که روز به روز تنهاییشو عذابشو بیشتر میکنم.....

    میترسم متنفر شم از خودم....

    خدای خوبم...حرفای امشبمو که میدونی از پشت اشکام نوشتم اینجارو به دل نگیر....

    میدونی که میگم تا خالی شم....از حرفایی که هیچ گوشی مشتاق شنیدنش نبود....

    پس فک نکن ناشکریه!!!!

    دوست دارم!

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    حالت چقدر خوب مى شود
    يكى پيدا شودجنسش خالص باشد
    بگويد هستم

    از آن بودنهايى كه هيچ وقت
    تمام نمى شود تو هم بگويى

    بزرگترين لذت دنياست
    كسى كه دوست داشتن را
    در كنار ماندن بلد باشد



  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    میخواهم زندگی کنم

    اما، گاهی

    به جایی میرسم که میپندارم

    ما زنده نیستیم که زندگی کنیم!!!

    ما مردگانی هستیم که در زندگی دفـــــــــــن شده ایم...!!!




  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0
    درد دلی با تو

    درد دلی با تو که از عشقت دلگیری و دیگر صدای تیشه ات به

    گوش کسی نخواهد رسید.

    شبهای سربی عشقت را به خاطر سپرده ای و افسرده تر از

    همیشه در پی ردپایی عاشقانه بر

    قلب شکسته ات هستی ..

    روزهای دلتنگی تو را می شناسم و آشنایم با احساسی که داری.

    میدانم چگونه قلب عاشقات را در زیر لگدهای سهمگین خود له

    کرده است.

    "زنده ماندن را بدون وجودش نمی خواهم" هزاران بار جمله را

    برای خود تکرار کرده ای و در آینه زنگار گرفته.

    ای اشک چشمانت را دیدی با خود فکر کرده ای که چه شد که

    عشق بازی شد؟ چه شد که آفتاب زمانه صورت عشق را سوزاند

    و آسمان حتی یک قطره هم نگریست تا سوزشش التیام بگیرد؟

    چه شد که فرشته ها با دستان پاکشان جمله ناپاکی را در ترانه

    هایمان گماشته اند؟

    ولی هیچ وقت با خودت فکر کرده ای که انتهای این عشق

    ها چیست خرد شدن معشوقه های بی پروا و کم سو شدن

    امیدهای پوشالی و چیزی که آغاز شد باید پایانش را هم

    باور داشت.

    می دانم که حقیقت دل کندن بسیار زجر آور است ولی باید با

    تیرگی ها جنگید و زیبا فکر کرد که تفکر زیبایی حتما

    زیبایی می افریند. بگذار قاصدک خیالت رهایی را تجربه کند

    و به دنبال کسی باش که با شب گریه هایت آشنا باشد. دل

    را به صاحب دل بسپار تا راه عشق را برایت هموار کند. این

    روزها جاده عشق خطرناک و بس صعب العبور است ولی

    اگر سازنده گوشه ای از احساس های شکسته ات دستان

    سردت را بگیرد از این راه به راحتی خواهی گذشت. کشتی

    شکسته روحت را مجالی ده تا معنی عشق واقعی را دریابد.

    فرهاد در بیستون چشم براه آمدنمان است باور کن تو هم

    ساکن شهرش خواهی شد.

    دستانت را پر کن از محبت های واقعی انسان هایی که معنی

    عشق را می فهمند و از آن کسی که رد پایی از غم و

    دلتنگی رفتنش را بر دلت جای گذاشت دل بکن و مجنون وار

    عشق را با پاکی وجودت بیامیز تا صاحب قلب انسان فرشته

    خویی شوی.


  7. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

  8. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0





    شعرهایم را میخوانی…
    و میگویی روان پریش شده ام !
    پیچیده است … قبول!
    اما من فقط چشمهای تو را مینویسم !
    تو ساده تر نگاه کن…..

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا شده باری که به اجبار بخندی؟
    توسط !!yalda!! در انجمن مطالب ادبی,عارفانه,عاشقانه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-07-2016, 01:32 PM
  2. هرگز توهم مانند من آزار دیدی؟....قلم بارونی من
    توسط !!farzane!! در انجمن شعر و ادبیات
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2016, 12:33 AM
  3. آقا بدادم میرسی؟.....قلم بارونی من
    توسط !!farzane!! در انجمن هر چه مي خواهد دل دتنگت بگو
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2016, 12:27 AM
  4. تو عطر كدام خوشبو ترین گل جهانی؟
    توسط melodi در انجمن مطالب ادبی,عارفانه,عاشقانه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-25-2016, 05:02 PM
  5. با عشق زندگی کنیم یا وابستگی؟
    توسط NEDA در انجمن روانشناسی بزرگسالان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-07-2016, 04:31 PM

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن