آهسته بیا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من . بچه هام به بی محلی تو و آدمها عادت دارم
آهسته بیا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من . بچه هام به بی محلی تو و آدمها عادت دارم
می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…
بی حسم کردی.... نسبت به تمام حس های دنیا...!
تیـز مـیکنـم گـوش هـایـم را . . .
بـرای شـنیـدن اسمـم از زبـان تـو !
چـه لـذتی دارد وقـتی عـاشقـانه . . .
بـا صـدایـت جـان مـیبـخشـی بـه روح خـستـه ام !
دلم میخواهد تو صدایم بزنی...
آیا دوبار منو صدا میزنی....ممممم
مـــن و تــــــو بچه دار مــــــی شیم
اگه پســــــر باشــــه مامانشو بیشــتر از هـــر کســـی دوس داره
مثــــل همـــــه
اگـــه دختر باشــه اولیـــن مــــردی که عــاشقش مــی شه باباشه
مثل همـــــه
اسمشو تو مـــی ذاری پسرا با تو دخترمون با من
همــــون طــور که فامیـــلیشو از من مـــی گیرین
اما زیبایشون از تو میگیرن...5f5e5f7d8b39d973486a8bef9d31aece-425
مـــن و تــــــو بچه دار مــــــی شیم
اگه پســــــر باشــــه مامانشو بیشــتر از هـــر کســـی دوس داره
مثــــل همـــــه
اگـــه دختر باشــه اولیـــن مــــردی که عــاشقش مــی شه باباشه
مثل همـــــه
اسمشو تو مـــی ذاری پسرا با تو دخترمون با من
همــــون طــور که فامیـــلیشو از من مـــیگیرن
اما زیبایشون و از تو میگیرن
زیباترین مامان دنیا....
چشمانم را بستم تا پنهان شدنت را نبینم…
یک…
دو…
چند ماهه داره می گذرد...
هزار... ده شمرده ام
!
و تو هنوز نگفته ای: " بـیـا ".
بلاتکلیف بودی...!
نه آنقدر تهِ دلت مطمئن بود
به دوست داشتنم؛
نه آنقدر مطمئن بود
به بدونِ من زندگی کردن...
رابطه مان را در دستت گرفتی
و کشش میدادی،
نگفتی شاید او مطمئن باشد به حسش؛
نگفتی قربانی میشود
این دوست داشتنش
در باتلاقِ بلاتکلیفیِ من...
یک روز دوست معمولی بودی
و یک روز عاشق ترین آدم دنیا!
با خودت که به توافق نرسیدی رفتی!
حالا هر چقدر که او مطمئن است به حسش
من بلاتکلیفم در دوست داشتنش...
یک روز هم شاید مثل تو بروم اما
این "بلاتکلیفی" تا ابد ارثیه ای از تو برایم به یادگار خواهد ماند...!
برایِ من این ساعتها جورِ خاصی می گذرند
نمیدانی
هیچکس نمیداند
پشت نبودنهای تو
زمان چه بیرحمانه نبضش میزند
تیک
تیک
تیک
نیست
نیست
نیست
بعد از تو
هیچ چیز آنقدر تکان دهنده نیست
که حالیام شود
تو هرگز نبوده ای
تمرینِ تحملی کشنده است
نیتِ فراموش کردن
هزار بار تکرار می کنم
نبود
نبود
نبود