اینجا اتاقِ من است ؛
پنجره هایش
رو به نیامدنِ تو باز می شود
وَ پرده هایش را باد
از غبارِ خاطراتت می تکانَد...

تو رفته ای
وَحالِ تمام خاطره ها ابری است !
در شبِ چشمهایم
ستاره ستاره درد
چشمک می زند ؛

دیر رسیده اند مَردُم !
اشکِ زیادی از من رفته است...