پنجره ي چشماي تو وقتي به چشمام وا ميشه نميدوني توي وجود من چه غوغايي ميشه لحظه اي که تو با مني آتيش به جونم ميزني گر ميگيره روح وتنم وقتي که ميگي با مني
پنجره ي چشماي تو وقتي به چشمام وا ميشه نميدوني توي وجود من چه غوغايي ميشه لحظه اي که تو با مني آتيش به جونم ميزني گر ميگيره روح وتنم وقتي که ميگي با مني
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
من اگر با او هيچ بوديم...
چگوني بي او هيچ نباشم...؟
چگونه در نبودش به 1 برسم؟
او در نبود من چگونه به 1 ميرسد؟
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
آن شب از غربت چشمان تو من فهمیدم که چه طوفان عظیمی در تو بر پاست
با نگاهی که به من واضح و روشن فهماند که برایت عشق دیگر چقدر بی معناست
خواستم از گل رویت بوسه ای بر گیرم تا بدانی که دل من هنوز عاشق و شیدای شماست
من که تاوان گناه عشق را پس دادم ولی این را تو بدان که کبر و غرورت بی معناست
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري ميري برمي گرده نگات مي كنه........بدون براش مهمي. اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري مي افتي بر مي گرده با عجله مياد سمتت........بدون براش عزيزی. اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري مي خندي برمي گرده نگات مي كنه........بدون براش قشنگي. اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري گريه مي كني باهات اشك ميريزه........بدون دوستت داره. و اگه يكي رو ديدي كه وقتي داري با يكي ديگه حرف ميزني آروم تركت مي كنه........بدون عاشقته
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
با شگفتی به تماشای گریه ام منشین.....!
چیزی نیست...
تنها،ترانه ای باریک در تلنبار تنهایی ام ترکید.............
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …
با همه ی غروری که داشتم التماست کردم ...نموندی
چه ساعت هایی که گوشه ی اتاق کز کردم و زاری کردم صدامو نشنیدی
چه شبهایی که تا صبح تو رو از خدا خواستم...نفهمیدی
حالا دیگه اینجا آخره دنیاست
می رم جایی که تو نباشی
فکرت نباشه
جایی که من باشم و آتیشه جهنم
بسوزم و دم نزنم
بد کردی...کاشکی اینو دیگه بفهمی...
شناسنامه رو بی خیال !محلِ تولد من ، آغوش گرم و پر محبت توئه مـــــادر …