پنجره گشوده شد.

[!!yalda!!]

شــب ـها، پرنــده هایش مــیروند

روزهــا، ستـــاره هایش

ببیـــن،

آسمــان هـم کـه بـاشی

باز تنهـــایـــی

!

[!!yalda!!]

بعضی غصه ها هیچ وقت از خاطر آدم پاک نمیشه..
..
.. بعضی زخمها هیچ موقع اثرشون از بین نمی ره...
..
.. به نظرم بایست بعضی زخم ها باز کرد... روی اونها نمک..
..
.. پاشید تا مثل داغ دل همیشه تازه بمونه...
..
.. و فراموش نکنی اونی که تو رو اینطور رها کرد...

[!!yalda!!]

ارزوهای بر باد رفته

[!!yalda!!]

مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم

که گیسوانت را یک به یکشعری باید و ستایشیدیگرانمعشوق را مایملک خویش می‌پندارنداما من

تنها می‌خواهم تماشایت کنم

[!!yalda!!]

[!!yalda!!]

[!!yalda!!]

[!!yalda!!]

[!!yalda!!]

همه سو نفس می کشم.
دستی بر شاخساران بلند نیایشو دستی به هیاهوی روزیو دغدغه نان،
لابه لای دقایق رها ساخته ام
پروردگارا!با اولین قدم هایم بر جاده های صبح،نامت را عاشقانه زمزمه می کنم.
کوله بار تمنایم خالی استو موج سخاوت تو، همچنان جاری.
نمی ایستم از حرکتتا باران مهربانی ات نایستد.سپاس و ستایش از آن توست کهبا چنگ خورشید در پرده شب زده ای،
و صبح را ...چون جلوه جبروت خویش ،بر عالم گسترده ای...
.امیدوارم آنچه بر دلت جاریست و بر فکرت باقی ،برایت روایت شود..

[!!yalda!!]