سرش پایینه و سرگرم کارشه
صداش میکنم
برمیگرده سمتم
- جونم ؟؟؟
+ یه چیزی بگم ؟؟؟
- یه چیزی نه شما صد تا چیز بگو خانومم ؟!
+ میشه بخندی ؟؟؟
با تعجب از حرفم به خنده میفته ...
- واسه چی اینو گفتی الان ؟؟؟
+ آخه میدونی ؟؟؟
- چیو ؟؟؟
+ تو که می خندی انگاری منو خوشبختی میبوسه ...
قهقهه میزنه و همونجوری که داره میاد سمتم میگه :
- آهاااااای ؟! جز من یکی دیگه خیلی بیجا میکنه عشقمو ببوسه ...