نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: وقتی نیستی...

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    وقتی نیستی...

    وقتی نیستی
    تمام مقاصد فکرهایم
    به تو می رسد

    وسوسه #دیدارت به جانم می افتد
    و پاهایم را بی قرار می کند

    بلندتر قدم برمی دارم
    و میان قدم هایم
    این فکر را دارم
    که #چگونه_بگویم_دوستت_دارم
    تا #دلت_بلرزد

    تمام فکرهایم را آماده می کنم
    تا به محض دیدارت
    بگویم
    تنها #من هستم که تو را تا ابد
    کمی #بیشتر از خدا دوست خواهد داشت

    تو عاشقانه ترین
    ذکر دنیای منی
    احتیاط را ول کن
    دلت را به من بسپار
    #قول_می_دهم_افسانه_ات کنم ..

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0


    یادت
    مسافری ست سرگردان
    در کوچه پس کوچه های ذهنم؛
    مردم این شهر
    سال هاست مرا
    از بوی تو می شناسند ...

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    حضورت یعنی آرامش
    کاش تو را میشد
    سنجاق کنم روی قلبم
    که باشی
    تا باشم ...

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    نبودنت رابلد نیستم..!
    دلتنگ که می شوم
    پنجرہ اتاقم
    روبه خیابان شلوغی باز می شود
    آنقدر منتظر آمدنت مینشینم
    تا خیابان از دست نگاه های من
    خسته شود..!!!




  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    چه کارسختی است
    فرو بردن دوستت دارم هایی


    که چون بغضی بزرگ خشکیده اند بر گلویم
    و تو مثل همیشه نیستی تا نثارت کنم آنها را ...

    امروز تک تک آنها گلویم را می خراشند
    و باران می بارد
    نمی دانم از غم دوریت


    یا از درد فروبردن دوستت دارم های تو که بی تو مانده اند....

  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه هاست
    چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
    چگونه جای تو در زندگی سبز است

    هنوز پنجره باز است
    تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
    درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
    به آن تبسم شیرین
    به آن تبسم مهر
    به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند

    تمام گنجشکان
    که در نبودن تو مرا به باد ملامت گرفته اند
    ترا به نام صدا می کنند

    هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج
    کنار باغچه
    زیر درخت ها
    لب حوض
    درون آینه پاک آب می نگرند

    تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
    طنین شعر تو در ترانه من
    تو نیستی که ببینی چگونه می گردد
    نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

    چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید
    به روی لوح سپهر
    ترا چنانکه دلم خواسته است ساخته ام
    چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر
    هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
    به چشم همزدنی
    میان آن همه صورت ترا شناخته ام

    به خواب می ماند
    تنها به خواب می ماند
    چراغ آینه دیوار بی تو غمگینند
    تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار
    به مهربانی یک دوست از تو می گویم
    تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
    جواب می شنوم

    تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
    به روی هرچه در این خانه است
    غبار سربی اندوه بال گسترده است

    تو نیستی که ببینی دل رمیده من
    بجز یاد تو همه چیز را رها کرده است
    غروب های غریب
    در این رواق نیاز
    پرنده ساکت و غمگین
    ستاره بیمارست
    دو چشم خسته من
    در این امید عبث

    دو شمع سوخته جان همیشه بیدارست ....
    تو نیستی که ببینی

  7. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    بوی غربت میدهم وقتی که یارم نیستی
    اوج رخوت میشوم وقتی کنارم نیستی

    درد حاصل میشود درانتهای شهر دل
    کوچه غمگین میشود وقتی بهارم نیستی

    ذهن درگیر و دگر تابی ندارم دلبرا
    از چه در این بی کسی صبرو قرارم نیستی

    هر چه در پیمانه دل خون شد از زهر فراق
    در فراغ ای بهترین تو هم جوارم نیستی

    صبح پنهان شد ولی شب راکب ذهن وخیال
    در هوای این پیاده هم سوارم نیستی

    دیگ دل جوشید اما عمر ما پایان نداشت
    ایستگاه آخرین بود هم قطارم نیستی...




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن