میان توهم فنسی روی دیوار نقاشی
هوایی به خارج درز پیدا کرد
تو با حال خودت
او با حال خودش
سرنوشت یک به یک ورق میزند
کاری به چشمهای زندگی ندارد
اگر ایستادی پلک نزدی
خود به خود میچیند
چه صدایی از تو بیرون بیاید یا نه....
میان توهم فنسی روی دیوار نقاشی
هوایی به خارج درز پیدا کرد
تو با حال خودت
او با حال خودش
سرنوشت یک به یک ورق میزند
کاری به چشمهای زندگی ندارد
اگر ایستادی پلک نزدی
خود به خود میچیند
چه صدایی از تو بیرون بیاید یا نه....