در انعڪاس صداے تو
شعرے است ڪـہ نَسرودہ ام
و بوسـہ اے ڪـہ بهانـہ ات را میگیرد،
ڪلمات از چشمان تو حلق آویز است
و من در آغوشت مصلوبم ...
این سطرها بـہ انتها نمے رسند
تا دستانم بر گونـہ هایت آرام نگیرند ...
در انعڪاس صداے تو
شعرے است ڪـہ نَسرودہ ام
و بوسـہ اے ڪـہ بهانـہ ات را میگیرد،
ڪلمات از چشمان تو حلق آویز است
و من در آغوشت مصلوبم ...
این سطرها بـہ انتها نمے رسند
تا دستانم بر گونـہ هایت آرام نگیرند ...
آرام بخش ها
حافظه ام را پاک کرده اند
امّا
دلم می گوید
من کسی را
بسیار دوست می داشتم....!
میتراشم من لبانت را که الماسم دهی
از شراب ان لبانت باز احساسم دهی
حق من این نیست باشم دور از دامان تو
ارزو دارم تو با دستان خود یاسم دهی