پشت یک میز خزیدیم که بازی بکنیم
رو به رو بودنِ با عشق جگر میخواهد
این قمار عاقبتش جانِ مرا میبازد
با تو سرشاخ شدن دستِ قَدَر میخواهد
زندهام،هر چه زدی تیغه به شریان نرسید
خیز بردار ببینم خطری هم داری؟
زخم از این تیغ و تبر تا که بخواهی خوردم
عشق من،اَرهی تَنتیزتری هم داری؟