باز هم قلبي به پايم اوفتاد
باز هم چشمي به رويم خيره شد
باز هم در گير و دار يک نبرد
عشق من بر قلب سردي چيره شد
باز هم از چشمه لب هاي من
تشنه اي سيراب شد ‚ سيراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهرويي در خواب شد ‚ در خواب شد
باز هم قلبي به پايم اوفتاد
باز هم چشمي به رويم خيره شد
باز هم در گير و دار يک نبرد
عشق من بر قلب سردي چيره شد
باز هم از چشمه لب هاي من
تشنه اي سيراب شد ‚ سيراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهرويي در خواب شد ‚ در خواب شد