مي گذرم از ميان رهگذران مات
مي نگرم در نگاه رهگذران کور
اين همه اندوه در وجودم و من لال
اين همه غوغاست در کنارم و من دور
ديگر در قلب من نه عشق نه احساس
ديگر در جان من نه شور نه فرياد
دشتم اما در او نه ناله مجنون
کوهم اما در او نه تيشه فرهاد
مي گذرم از ميان رهگذران مات
مي نگرم در نگاه رهگذران کور
اين همه اندوه در وجودم و من لال
اين همه غوغاست در کنارم و من دور
ديگر در قلب من نه عشق نه احساس
ديگر در جان من نه شور نه فرياد
دشتم اما در او نه ناله مجنون
کوهم اما در او نه تيشه فرهاد