هیچ گاه مرا به حال خودم رها نکن
کمی زیادی دوستت دارم
کمی بیش از حد دلداده ات گشته ام
بدون تو هوایم بی هوا می شود
به گمانم ...
کمی زیادی برایت میمیرم ... من که نباشم دنیا یک "من"کم دارد
توووکه نباشی "من"یک دنیا کم
هیچ گاه مرا به حال خودم رها نکن
کمی زیادی دوستت دارم
کمی بیش از حد دلداده ات گشته ام
بدون تو هوایم بی هوا می شود
به گمانم ...
کمی زیادی برایت میمیرم ... من که نباشم دنیا یک "من"کم دارد
توووکه نباشی "من"یک دنیا کم
عشق کهنم
از آن روز که تو را در آن شناختمو ماهیان در آسمان پرواز می کنندو گنجشکان در زیر آب، به شناوری مشغول اندو خروس در نیمه شب، بانگ می دهدو غنچه ها شاخه های تابستانی را غافلگیر می کنندو لاکپشتان همچون خرگوشان در جهش و پرش اندو گرگ با لیلی در بیشه بحبور می رقصدو مرگ انتحار می کند و دیگر نمی میرد
از آن روز که تو را شناختمو من در لحظه، می خندم و می گریمپس نیمی از عشقت نور است و باقی سیاهیتابستان و زمستان همسنگاندچه بسا بدین جهت استکه همواره دوستت می دارم
برای تو...
بـــــــرای تـــو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیز می دهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو می رود…
عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت...
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم...
نه به انتظار شکستم، نه منتظر کسی دیگری هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند می تپد...
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و.. این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو می میرم...
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است...
بودنم به عشق بودن تو است،
اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است..
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمی شود چشمهایم از این انتظار ، می مانم و می مانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و تورا که به انتظارش نشستم را ببینم،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم...
نمی توان از تو گذشت، به خدا نمی توان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
عشـــق مــهـــــــربـونــــم
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمی مانم ، نمی گویم همیشه بمان ،
تا زمانی که هستی من نیز می مانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا می گذارم ،
نمی گویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی…
قلبی که تنها تپش هایش برای تو است،
زنده ماندن من به شرط تپش های این قلب نیست،بلکه....
به عشق بودن توست...
پس برای همیشه برای من بمونم
دوســــــتت دارم بهتـــــــــــرینـــم...
نوازشم کن
نوازشم کن
من واقعیترین بانو یِ افسانههای تو ام ،
فرقی نمیکند کجا ،
آغوش تو
هر جا که باز شود
با شکوهترین قصرِ دنیا ست
قصری که تنها آقا یش تویی ...
" دوستت دارم "
تنها تو ...
گلم :
همیشه با تو بوده ام
با تو نفس کشیده ام ، با چشمان تو دیده ام
مرا از تو گریزی نیست
چنان که روح را از جسم و زمین را از آسمان
و چنان با آن زیسته ام
که باور کرده ام
دلیل بودن من تو هستی
تنها تو ...
ای چرخه گردون عاشقان را از هم جدا نکن
چگونه فراموشت کنم تو را که از خرابه های تیره به قلب سفید عشق، هدایتم کردی و عاشقی وفادار برای خویش ساختی و برای اشک هایم شانه هایت را ارزانی داشتی و با صداقت عاشقانه ات دلم را به درد آوردی ....
چگونه فراموشت کنم تو را که شب ها و روز ها در خیالم سایه ات را می دیدم ، تپش قلبت را احساس می کردم و به جستجوی یافتنت به درگاه پروردگار دعا می کردم که خدایا پس کی او را خواهم یافت؟؟؟؟
چگونه فراموشت کنم تو را که هم زمان با تولدت در قلبم همه را فراموش کردم و تمامی اسم ها برایم بیگانه شدند و همه خاطرات مردند.دستم را به تو می دهم ، قلبم را به تو می دهم ، فکرم را به تو می دهم بازوانم را به تو می بخشم و نگاهم از آن توست و تمام لحظه ها تو را می خواهند و برای عطر نفس هایت دلتنگی می کنم...
کاش تمام این ها یک خواب و کابوس باشد
ای چرخه گردون عاشقان را از هم جدا نکن
میخوام بگم ! ۳ دیدگاه
تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم ..
می خوام بگم تو دنیای منی ..
می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره ..
می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !!
می خوام بگم شدی مجنون عشقم …
می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم !
می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم ..
می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !!
می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم …
می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم …
می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم …
می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم …
می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ..
می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !!
می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !!
می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم ..
می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم …
می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!
می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!
می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم ..
می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!
تقدیم به خانه ی سینه ی خرابت در فردا
معشوقه ام فرصت درنگ نیست تا زیر خاک نبردنم لحظه ای بر بالینم بیا، بیاو باگرمی سینه ات روی سردی پیکرم فرو ریز خستگی رو از تن بی جانم بیرون کن
سینه مو خالی از غم کن تا شب نشده و فشار قبر استخانهای سینه مو درهم نشکسته تو خستگی تنم در هم بشگن
افسوس که دیر آمدی و من روزهاست زیر خاکم . . . لحظه ای معشوقه ای بر روی سنگ مزارم میگه کیه که میکنه هر شب صدایم
بشنو . . .
که این منم عاشق تو. . . . لحظه ای بر سر خاکم بنشین و گلهای بابونه رو بر مزارم ببین . . ببین که تو نیومدی و گلها ریشه اعماق پوسیده ی سینه ام بستن تا نبود تو رو جبران کنن تو که نمی خواستی عشقم کسی رو دیوونه کنه تو که نمی خواستی کسی توی قلبم خونه کنه بیاد حسادتهای همیشگیت لحظه ای با بابونه های سفید مخملی هم حسودی کن بابونه ها رو با ریشه از روی مزارم بر کن
لحظه ای نیز به یاد لجبازی های همیشگیت با روزگار هم لحظه ای لجبازی کن روی انباشته خاک مزارم آرام بخواب گریه کن تا گریه ات آب بده تو رو –و رو به جسم پوسیده ام ریشه کن و بگذار تاریشه ات سینه مو در هم بشکافه که از فرصت آغاز طلوعش تا لحظه ی آخر غربت غریب غروبش انتظار خواب خانه ی سینه ی متروک تو رو داشت
تقدیم به خانه ی سینه ی خرابت در فردا
کاش می دانستی
کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز
کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده
کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم
تو هم به من فکر می کنی؟
دوست دارم
چشم من پر از برق نگاه تو قلب من همیشه چشم به راه تو
دوست دارم
خیلی دلم تنگه برات
جونم بسته بشه اون چشات
میمیرم واسه خندهات
دوست دارم ، دوست دارم
تو رو حتی بیشتر از خودم
میمیرم دورشم ازت یکم
من تا دیدم عاشقت شدم
دوستت دارم...