ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﯿﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻥ، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻥ ...
.
ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﯿﻔﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻥ، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩﻥ ...
.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
جُذامیان به ناهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند ، حلاج سر سفره آنها نشست و چند لقمه بر دهان بُرد!
جذامیان گفتند : دیگران بر سفره ما نمینشینند و از ما میترسند !
حلاج گفت : آنها روزهاند و برخاست .
غروب، هنگام افطار حلاج گفت : خدایا روزه مرا قبول بفرما !
شاگردان گفتند : استاد ما دیدیم که تو روزه شکستی !
حلاج گفت : ما مهمان خدا بودیم. روزه شکستیم، اما دل نشکستیم ...!!
آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم ،
آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم ...
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب ،
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
عمر که بی عشق رفت، هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر
ای یار بکش دستم
آنجا که تو آن جایی ..
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
می کشم بر شانه هایم غربت ِاندوه راکاش می شد باز گویم دردهای روح را …!
غربتِ اندوهِ بی مانند ِهمچون کوه را
شانه هایم زیر این بیداد کم می آورندکاش می شد کوه باشم
این غم ِ بشکوه راکاش دست مهربانی می زدود از روی لطف
لایه لایه دردهایِ مبهم ِانبوه راکاشکی دریادلی
با ما روایت کرده بوددرد های بی شمار ِشاعری
نستوه رادردهایی چون خوره خونِ غزل را می خورّد
![]()
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.