آنقدر شکسته ام
که دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارم
سکوتم با تو حرف میزند
صدای فریادم را در سکوتم میشنوی؟
نه گله نه شکایتی نه رنجشی
چقدر بی معنی اند نگاه های منتظرم پشت پنجره
نه کینه نه بغضی نه اشکی
فقط صدای هق هق چشمانم در کویر تنهایی ها
آنقدر شکسته ام
که دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارم
سکوتم با تو حرف میزند
صدای فریادم را در سکوتم میشنوی؟
نه گله نه شکایتی نه رنجشی
چقدر بی معنی اند نگاه های منتظرم پشت پنجره
نه کینه نه بغضی نه اشکی
فقط صدای هق هق چشمانم در کویر تنهایی ها
تنهایی
سکوت
غم
دلواپسی
دلتنگی
فوران این واژه ها در روح و قلبم تا کی؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)