میخواهم برایِ تو نامه بنویسم
میترسم؛پستچی عاشقت شودکبوتر برگردددق کند وُ دوریت را بمیردمیخواهم برایِ تو نامه بنویسممیترسم،شهر رفتنت را بفهمدرود نبودنت را مراب شود وُخواب، شب را کابوس کندمیترسم؛در راه، بهباد برودبعد بهدستِ چوپانی برسد وُهوایِ گوسفندانش را رها کند وُبه هوایِ توگوسفند شود!میترسم؛جاده راه نرودبن بست شودخانه خر شود وُدر، به لنگه بچرخد وُ لج کند وُ
تو نیستی را.. زنگ بزندمیخواهم برایِ تو نامه بنویسممیترسم!میترسم باز عاشقت شوم...