دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی.
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن،
درد دارد!
می زند من را زمینمی زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتابمن فدای تو به جای همه گلها تو بخند
تو بمان با من، تنها تو بمان!
این دلاویزترین حرف جهان را همه وقتنه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو«دوستم داری؟» را از من بسیار بپرس«دوستت دارم» را با من بسیار بگو
