نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: هزار سال هم بگذرد نگاهت، غافلگیرم می کند...

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0

    هزار سال هم بگذرد نگاهت، غافلگیرم می کند...

    هزار سال هم بگذرد
    نگاهت،
    غافلگیرم می کند
    تو در هر لحظه
    هزار اتفاقی
    پاداش تمام صبوری هایم
    تویی که گاهی فاصله این بوسه
    تا آن دیدارت،
    آنقدر زیاد است
    که من باز هم دست و پایم را گم کنم
    و خیال کنم که اولین بار است
    و این تمام زیبایی عشق است
    بودنت برای من،
    معجزه نیست
    اما این که گاهی
    به موازات خواستنم،
    آغوش می گشایی
    و حضور من در حافظه ی عاشقانه ات؛
    جان می گیرد
    اعجاز واپسین است.
    همیشه یک گام فاصله
    یا هاله ای از غرور و ابهام؛
    یا حتی دیوارهایی که برداشتنی نیست
    کاری می کند
    که تو در هر لحظه
    هزار اتفاق باشی
    مگر می شود
    تو را دید
    و به معجزه، ایمان نداشت!؟

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    دور بودی مثل تمام ارزوها و ریل ها
    در مه زنگ زده بودند
    هیچ قطاری حاضر نبود
    مرا به تو برساند
    من به تو نرسیدم
    من به حرفی تازه در عشق نرسیدم
    و در ادامه خواب های من
    هرگز خورشیدی طلوع نکرد

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    هرچقد بد شدی بازم حرف رفتن نزدم
    تو همش راهتو رفتی من همش راه اومدم
    تابہ سختیا رسیدی خودتو باختی چرا
    اگه دوریم دق دقت بود دورم انداختی چرا..

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    چیزی در تو
    مرا به دلدادگی می برد
    آن سان که گل ها
    با کمند عطرها
    پروانه ها را به دام می کشند
    چیزی در تو
    مرا به احساس عاشقانه می برد
    آن سان که برکه ها
    ترانۀ رنگین کمان ها را
    با لحن لالائی
    برای ماه می خوانند
    چیزی در تو
    مرا به جاهائی می برد
    که هرگز نرفته ام
    به سلام اوّلین گل سرخ
    به حضور سبز دستانت
    به آغوش اوّلین شب عشق
    که پر از نازُ نیازُ بوسه است
    چیزی در تو
    دنیا را خالی می کند
    تا تو تنهااوی من باشی

  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 59.0
    بهار...
    از نامه های عاشقانه ی من و تو
    شکل می گیرد...

    *
    «دوستت دارم»
    و پایان سطر نقطه ای نمی گذارم


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن