چیزی در تو
مرا به دلدادگی می بردآن سان که گل هابا کمند عطرهاپروانه ها را به دام می کشندچیزی در تومرا به احساس عاشقانه می بردآن سان که برکه هاترانۀ رنگین کمان ها رابا لحن لالائیبرای ماه می خوانندچیزی در تومرا به جاهائی می بردکه هرگز نرفته امبه سلام اوّلین گل سرخبه حضور سبز دستانتبه آغوش اوّلین شب عشقکه پر از نازُ نیازُ بوسه است
چیزی در تودنیا را خالی می کندتا تو تنهااوی من باشی