مي پرسي از من
اهل كجايم؟

من كولي ام من دوره گردم.

پرورده ي اندوه و دردم.

بر نقشه ي دنيا نظر كنبا يك نظر از مرز كشور ها گذر كنبي شك نيابي سرزميني

كان جا نباشد دربه در هم ميهن منروح پريش خواب گردم

شب هاي مهتابدر عالم خواببر صخره هاي بي كران آرزو ها رهنوردم.با پرسش اهل كجايي

كردي مرا بيدار ازين خواب طلايي

افتادم از بام بلند آرزو هادر پاي ديوار حقيقتمي پرسي از من

اهل كجايم؟از سرزمين فقر و ثروت

از دامن پر سبزه ي البرز كوه ام.از ساحل زاينده رود پر شكوه ام

وز كاخ هاي باستان تخت جمشيد.مي پرسي از من

اهل كجايم؟از سرزمين شعر و عشق و آفتاب ام

از كشور پيكار و اميد و عذاب ام

از سنگر قربانيان انقلاب امدر انتظاري تشنه سوزد چشم هايم

مي داني اكنوناهل كجايم؟