از این همه نامردمی‌ها قلبم داره می‌میره کم کم
من از تو می‌پرسم خدایا اینجا زمینه یا جهنم

وقتی برای گریه کردن باید از این دنیا جدا شد
وقتی واسه آزاد بودن باید اسیر آدما شد

میگن وقتی می‌خوای از این همه بدبختی راحت شی
یا باید بگذری از جون یا همرنگ جماعت شی

باید اونی شی که میگن باید اونی شی که می‌خوان
چه رنجی داره تن دادن به این قانون بی وجدان

چقد بد می‌شه وقتی که زمین برعکس می‌چرخه
یا هر آغاز شیرینی همیشه آخرش تلخه

زمین درگیر ابراز یه جور آفتاب و مهتابه
زمان سرگیجه می‌گیره خدا تو آسمون خوابه

تو دنیایی که هر روزش مثه دیروز می‌مونه
مصیبت می‌شه وقتی که زمین می‌چرخه وارونه

ولی ای کاش وقتی که زمین می‌چرخه وارونه
منو بفرسته چند سالی عقب تر برنگردونه

میگن وقتی می‌خوای از این همه بدبختی راحت شی
یا باید بگذری از جون یا همرنگ جماعت شی

باید اونی شی که میگن باید اونی شی که می‌خوان
چه رنجی داره تن دادن به این قانون بی وجدان