می توان طرحی كشید از زندگی
باتلاقش ابی اسمانش بی ابر روزگارش خالی از دل مردگی
وسپس زیست در ان صفحه ی نو زندگی كردو گذر كرد ز باد جاده ای ساخت
پراز یكرنگی می توان عاشق شد
به صدایی دل بست
ونگاه كرد به بی راهه ی نور و به هر چیز كه هست
با نگاه شاپرك شد
بیدار با نوای هر ترانه چشم بست
![]()