( گنج ) ( جنگ ) میشود ،
( درمان ) ( نامرد ) و
( قهقهه ) ( هق هق ) !!
ولی ( دزد ) همان ( دزد ) است
و ( گرگ ) همان (گرگ ) ...
آری نمی دانم چرا ( من ) ( نم ) زده است
و ( یار ) ( رای ) عوض کرده است .
( راه ) گویی ( هار ) شده
و ( روز ) به ( زور ) میگذرد،
( اشنا ) را جز در ( انشا ) نمیبینی
و چه ( سرد ) است ( درس ) زندگی
اینجاست که ( مرگ ) برایم ( گرم ) میشود
چرا که ( درد ) همان ( درد ) است ،
دلم ( ارامش ) وارونه میخواهد...![]()