عشق ممنوعه ی ما تا به ابد یک راز است
عشق ممنوعه ی ما منتظر اعجاز است
چشم های تو که در خاطر من بنشسته
خود گواهی است که سوی تو در دل باز است
گر چه پنهانی و مخفی شده ای در قلبم
با تو جان و دل من در عطش پرواز است
عشق ممنوعه که گفتن ز تو جرمی ست عظیم
با کلامی ز تو قلبم پر از آواز است
با همین قدر حضورت دل من تازه شده
فکر و رویای تو من را همه شب دمساز است
من به ممنوعه ی آغوش تو دلها بستم
گر حرام است ولی نطفه ی یک آغاز است