دیشب برق رفت، بابام گفت پاشو یه شمع روشن کن
گفتم نمیخواد وجودت خودش نوره،
یهو دیدم یه دمپایی پرت کرد طرفم و گفت؛ لایک، خوشم اومد
دیشب برق رفت، بابام گفت پاشو یه شمع روشن کن
گفتم نمیخواد وجودت خودش نوره،
یهو دیدم یه دمپایی پرت کرد طرفم و گفت؛ لایک، خوشم اومد