پیام ها:
۱-یکی از راه‌های فریب شیطان، زیبا جلوه دادن بدی هاست. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ» آری، نیکو پنداشتن کار‌های بد وناهنجاری ها، نشانه‌ی نفوذ شیطان در افکار انسان است.
۲-شیطان و شیطان صفتان، دیگران را برای فساد، توجیه وتحریک می‌کنند. «زَیَّنَ، لا غالِبَ، جارٌ لَکُمْ»
۳-ایمان، حمایت فرشتگان را به دنبال دارد و کفر، حمایت شیطان را. «جارٌ لَکُمْ»
۴-شیطان، منافق، فریب کار، دروغگو و بی وفاست. جارٌ لَکُمْ ... بَرِیءٌ مِنْکُمْ
۵-شیاطین، آتش فتنه را روشن می‌کنند، ولی خود را در معرکه قرار نمی‌دهند.
«إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ»۶-توکّل بر غیر خدا، سبب رها شدن انسان در مشکلات می‌شود. إِنِّی جارٌ لَکُمْ ...
إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ
۷-روابط غیر الهی، ناپایدار وغیر قابل اطمینان است. «قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ»
۸-شیطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ» و مشاهده‌ی قدرت فرشتگان، سبب عقب گرد او شد. «قالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ»
۹-شیطان، قادر بر مشاهده‌ی برخی امور پنهانی است. «إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ»
۱۰-شیطان، به خداوند معتقد و به شدّت عقوبت او آگاه است. «إِنِّی أَخافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ» به گفته ابن عباس: «شیطان به دروغ ادّعای ترس از خداوند را داشت، وگرنه کار او به اینجا نمی‌کشید»إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ «۴۹»
(به یادآور) زمانی که منافقان و بیماردلان می‌گفتند:آنان (مسلمانان را) دینشان مغرورشان کرده است، (که بی ترس حمله می‌کنند. غافل از آنکه مسلمین بر خدا توکّل نموده اند.) وکسی که بر خدا توکّل کند، پس (بداند) قطعاً خداوند شکست ناپذیر حکیم است.
نکته ها:
* منافقان و افراد سست ایمان و بی اعتقاد به نصرت الهی، تصوّر نمی‌کردند مسلمانان با جمعیّت و سلاح اندک پیروز شوند و آنان را فریب خورده می‌پنداشتند.
پیام ها:
۱-کسانی که روحیه ناسالم دارند، با منافقان همصدا می‌شوند. «إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
۲-منافقان، مسلمانان را فریب خورده و مغرور می‌پندارند. (و می‌گویند:مگر می‌توان با «اللّه اکبر» و با دست خالی به جنگ سلاح رفت؟! مگر می‌شود...) «غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ»
۳-گرایش‌ها ودیدگاه ها، در نوع برداشت انسان تأثیر می‌گذارد. از یک عمل، چند برداشت می‌شود؛ یکی توکّل می‌پندارد و دیگری فریب خوردگی وغرور. إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ ... وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ
۴-توکّل بر خدا، از حساب غرور، جداست. وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ ... (توکّل بر خداوند در جنگ بدر، عامل پیروزی شد)
۵-باید بر کسی توکّل و اعتماد کرد که شکست ناپذیر و تمام کارهایش حکیمانه است. «عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (قدرت خداوند، همراه با عزّت وحکمت است)
وَ لَوْ تَری إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ «۵۰»
و (ای پیامبر!) اگر ببینی آن هنگام که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند، بر چهره‌ها وپشت‌های آنان ضربه می‌زنند (و می‌گویند:) بچشید عذاب سوزان را.
ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ «۵۱»
این (کیفر) دستاورد کار‌های پیشین شماست و (گرنه) شکّی نیست که خداوند بر بندگانش ستمگر نیست.