صد هزاران آفرین جان آفرین پاک راکافرید از آب و گل سروی چو تو چالاک راتلخ می گویی و من می بینمت از دور و بسزهر کی آید فرو، گر ننگرم تریاک راغنچه دل ته به ته بی گلرخان خونست از آنکبوستان زندان نماید، مردم غمناک را
صد هزاران آفرین جان آفرین پاک راکافرید از آب و گل سروی چو تو چالاک راتلخ می گویی و من می بینمت از دور و بسزهر کی آید فرو، گر ننگرم تریاک راغنچه دل ته به ته بی گلرخان خونست از آنکبوستان زندان نماید، مردم غمناک را