در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

۱- در دو آیه فوق در حقیقت از هفت طریق روى مسئله جهاد تاءکید شده است، (نخست) از طریق خطاب به افراد با ایمان. (دوم) از طریق امر به حرکت به میدان جهاد. (سوم) به وسیله تعبیر فى (سبیل الله)، (چهارم) استفهام انکارى درباره تبدیل دنیا به آخرت. (پنجم) تهدید به عذاب الیم. (ششم) تهدید به اینکه شما را از صحنه خارج مى کند و دیگران را به جاى شما مى گذارد و (هفتم) از طریق توجه به قدرت بى پایان خدا و اینکه سستیهاى شما هیچگونه زیانى به پیشرفت کار‌ها نمى رساند بلکه هر زیانى باشد دامنگیر خود شما مى شود.

۲- از آیات فوق به خوبى استفاده مى شود که دلبستگى مجاهدان به زندگى دنیا آن‌ها را در امر جهاد سست مى کند. مجاهدان راستین باید مردمى پارسا و زاهد پیشه و بى اعتنا به زرق و برق‌ها باشند، امام على بن الحسین (علیهماالسلام) در ضمن دعائى که براى مرزبانان کشورهاى اسلامى مى کند چنین مى گوید: (و انسهم عند لقائهم العدو ذکر دنیاهم الخداعة و امح عن قلوبهم خطرات المال الفتون): (بارالها! فکر این دنیاى فریبنده را به هنگامى که آن‌ها در برابر دشمنان قرار مى گیرند از نظرشان دور فرما، و اهمیت اموال فتنه انگیز و دلربا را از صفحه قلوبشان محو نما) (تا با دلى لبریز از عشق تو براى تو پیکار کنند)؛ و براستى اگر شناخت درستى از وضع دنیا و آخرت و چگونگى این دو زندگى داشته باشیم مى دانیم که این یکى در مقابل آن به قدرى محدود و ناچیز است که به حساب نمى آید در حدیثى که از پیامبر در این زمینه نقل شده است مى خوانیم: و الله ما الدنیا فى الاخرة الا لما یجعل احدکم اصبعه فى الیم ثم یرفع‌ها فلینظر بم ترجع: (به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکى از شما انگشت خود را در دریا بزند و سپس بردارد و بنگرد چه مقدار از آب دریا را با آن برداشته است)؟!
۳- در این که منظور از گروهى که خداوند در آیات فوق به آن‌ها اشاره کرده چه اشخاصى هستند بعضى از مفسران گفته اند: (ایرانیان) و بعضى گفته اند منظور مردم یمن مى باشند که هر کدام با شهامتهاى فوق العاده خود در پیشرفت اسلام سهم بسیار بزرگى داشتند، و بعضى اشاره به کسانى مى دانند که بعد از نزول این آیات اسلام را پذیرفتند و از جان و دل در راه آن فداکارى به خرج دادند.