آیه فوق اشاره به یکى از حساسترین لحظات این سفر تاریخى کرده مى گوید (خداوند پیامبرش را یارى کرد، در آن هنگام که کافران او را بیرون کردند) (اذ اخرجه الذین کفروا).البته قصد کفار بیرون کردن او از (مکه) نبود، بلکه تصمیم به کشتن اوداشتند، ولى، چون نتیجه کارشان بیرون رفتن پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) از مکه شد این نسبت به آن‌ها داده شده است.سپس مى گوید: این در حالى بود که او دومین نفر بود (ثانى اثنین) اشاره به اینکه جز یک نفر همراه او نبود و این نهایت تنهائى او را در این سفر پر خطر نشان مى دهد و همسفر او ابوبکر بود.(به هنگامى که دو نفر به غار، یعنى (غار ثور) پناه بردند) (اذ هما فى الغار).
در آن موقع ترس و وحشت، یار و همسفر پیامبر را فرا گرفت و پیامبر او را دلدارى داد (و گفت:: غم مخور خدا با ما است) (اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا).
(در این هنگام خداوند روح آرامش و اطمینان را که در لحظات حساس و پر خطر بر پیامبرش نازل مى کرد بر او فرستاد) (فانزل الله سکینته علیه).
(و او را با لشکرهائى که نمیتوانستید آن‌ها را مشاهده کنید، یارى کرد) (و ایده بجنود لم تروها).
این نیروهاى غیبى ممکن است اشاره به فرشتگانى باشد که حافظ پیامبر در این سفر پر خوف و خطر بودند، و یا آن‌ها که در میدان جنگ (بدر) و (حنین) و مانند آن به یارى او شتافتند.
(و سرانجام برنامه و هدف و مکتب کفار را پائین قرار داد و برنامه و گفتار الهى در بالا قرار گرفت) (و جعل کلمة الذین کفروا السفلى و کلمة الله هى العلیا)
اشاره به اینکه توطئه هاى آن‌ها در هم شکست، آئین خرافیشان در هم پیچیده شد، و نور خدا همه جا آشکار گشت و پیروزى در تمام جهات نصیب پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) اسلام شد.
چرا چنین نشود در حالى که (خداوند هم قادر است و هم حکیم و دانا)، با حکمتش راههاى پیروزى را به پیامبرش نشان مى دهد و با قدرتش او را یارى مى کند (و الله عزیز حکیم).