اساماس ویژه روز شهادت حضرت رقیه(س)
گریه نکن! خرابههای شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشودهاند.گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخرههای تاریخ نوشته خواهد شد
آهای دوشیزه شبهای شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانهها.خوابِ پروانههایی را میبینی که بر شاخههایِ نازکِ احساست یخ میزنند.ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکمتر بزن این تازیانههای پی در پی را که فردا از جای تازیانهها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابههایت، آرامگاه ملایکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند
میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامیگذاری. اندوهت را بر صورت خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.
گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صد سال شکایت از این اندک سال دارد؛ شکایتهایی که تاب باز گفتنشان را ندارد. بغضها روی هم جمع شده است و به یکباره میخواهد فوران کندمن رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینمغنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هر دو عالم دردعا، محتاج دست کوچک مــــنتاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم