درد من این روزها از جنس دردی دیگر است
کوچه ات بی من مسیر کوچه گردی دیگر است


راه آن راه است و کفش آن کفش و پا آن پا ولی
رهنورد این بار اما رهنوردی دیگر است


فرق ما در " آنچه بودیم" است با " آنچه شدیم"
تو همان زن هستی و این مرد مردی دیگر است!


نقشه ی گنجی که من میخواستم پیش تو نیست!
ظاهرا در سینه ی دریانوردی دیگر است


چشمهایت را که بستی با خودم گفتم : جهان
باز هم در آستان جنگ سردی دیگر است


در درونم جنگجویی از نفس افتاده و
با وجود این به دنبال نبردی دیگر است


وقت خوشحالی ندارم! زندگی من فقط
داغ روی داغ و دردی روی دردی دیگر است


اصغر_عظیمی_مهر