عصر 17تير سال84 جنايتي در تنكابن رخ داد كه قرباني آن مرد تنهايي به نام وحيد بود. آن روز مأموران پليس از طريق همسايههاي وحيد در جريان قتل او در خانهاش قرار گرفتند و راهي آنجا شدند. مقتول 43ساله و تنها زندگي ميكرد و طبق بررسيهاي اوليه پليس با ضربات كارد به قتل رسيده بود. نخستين نفري كه جسد او را ديده بود، يكي از همسايههايش بود كه براي سر زدن به او به خانهاش رفته بود اما با ديدن جسد وي، پليس را خبر كرده بود. با شناسايي خانواده وحيد، تحقيقات براي كشف راز قتل او شروع شد.
هيچكس نميدانست كه مرد 43ساله با چه انگيزهاي به قتل رسيده است و حتي خانوادهاش هم به كسي مظنون نبودند. آنها ميگفتند كه پسرشان هر چند ازدواج نكرده بود و تنها زندگي ميكرد، اما با افراد زيادي رفتوآمد نميكرد و با كسي اختلاف و دشمني نداشت. تحقيقات از همسايهها نيز نتوانست سرنخي در اين جنايت در اختيار پليس قرار دهد. به گفته همسايهها مقتول مردي آرام بود كه آزارش به كسي نميرسيد و هيچكس از او كينه به دل نداشت.
در چنين شرايطي، رازگشايي از اين جنايت به درازا كشيد و تنها اطلاعاتي كه در اين مرحله بهدست آمد، اينكه مرد تنها احتمالا از سوي فردي آشنا به قتل رسيده بود؛ چرا كه هيچ آثاري از ورود اجباري به خانهاش ديده نميشد و سرقتي نيز صورت نگرفته بود. از طرفي وجود وسايل پذيرايي در خانهاش از اين حكايت داشت كه وي شبي كه به قتل رسيده بود ميهمان داشت اما هيچكس نميدانست ميهمان او چهكسي بوده است.
سالها از اين جنايت گذشت و در اين مدت هيچ سرنخي كه پليس را در شناسايي قاتل يا قاتلان ياري دهد، بهدست نيامد. پرونده حتي براي خانواده مقتول نيز به فراموشي سپرده شد تا اينكه مدتي قبل به دستور سردار جعفرينسب، رئيس پليس استان مازندران، رسيدگي به پروندههاي راكد و كشف نشده بار ديگر در دستور كار مأموران قرار گرفت. تيمي از كارآگاهان اداره آگاهي مأمور از سرگيري تحقيقات براي كشف راز قتل وحيد شدند و به بازخواني پرونده پرداختند.
آنها در ادامه راهي محل جنايت شده و بار ديگر به تحقيق از همسايههايي پرداختند كه در زمان جنايت ساكن آن محل بودند. در اين مرحله از تحقيقات، كارآگاهان به پرس و جو از دوستان مقتول هم پرداختند. هدف آنها شناسايي فرد يا افرادي بود كه پيش از جنايت به خانه مقتول رفتوآمد داشتند و در نهايت تعدادي از همسايهها سرنخ مهمي در اختيار پليس قرار دادند. آنها گفتند كه وحيد با افراد زيادي رفتوآمد نداشت اما گاهي صاحب يك شورلت قهوهاي به خانهاش ميرفت و ماشينش را مقابل خانه او پارك ميكرد.
وقتي معلوم شد يك شب قبل از حادثه هم همسايهها همان شورلت قهوهاي را مقابل خانه وحيد ديده بودند، تحقيقات براي شناسايي صاحب اين خودرو شروع شد. عدهاي از دوستان وحيد صاحب شورلت را ميشناختند و گفتند كه اين خودرو متعلق به دوست صميمي مقتول به نام رسول است.
طبق اطلاعاتي كه بهدست آمده بود، رسول مدتي پس از كشته شدن وحيد، تنكابن را ترك و به كرج نقل مكان كرده بود. با شناسايي محل زندگي وي، اين مرد دستگير شد و پس از انتقال به اداره آگاهي و در جريان بازجوييها به قتل وحيد اعتراف كرد. او مدعي شد كه شب حادثه به خانه دوستش رفته و در حال مصرف موادمخدر در آنجا بود كه بر سر مسئلهاي پيش پا افتاده با وحيد بحثش شده و بهدليل عصبانيت با چاقو او را به قتل رسانده است.
به گفته سردار جعفرينسب، پس از اعترافات مرد جنايتكار و بازسازي صحنه جنايت، وي با قرار قانوني در اختيار مرجع قضايي قرار گرفت.