بعد از گوش کردن اهنگ ، خسته بودیم ولی انگاری سبک شده بودیم ، ی حس آرامشی وجودمون رو گرفته بود.
من راهی شهرمون شدم و درباره این قضیه با خانوادم مشورت کردم ، تحقیقات انجام شد و کار تقدیر دست سحر رو تو دست من گذاشت .
حالا الان با وجود گذشت 5 سال زندگی منو سحر خداروشکر، بسیار عالی میگذره و با دختر شیطون نازمون زندگیمون شیرین تر شده .
رؤیا هم ادامه تحصیل داده و وضعیت روحیش بهتره ، رامبد هم ازدواج کرده و زندگی پر ارامشی رو پشت سر میذاره .
الان میفهمم کار خدا بی حکمت نیست ، مطمئنم خدا کسی رو همیشه سر راهمون قرار میده که لیاقتشو لیاقتمونو داشته باشه.
به پایان رسید این داستان ما امیدوارم نهایت لذتشو برده باشین ، سپاس .... .