ای از کرم تو کار ما راستهر جای که خرمیست ما راست
عاشق به جهان چه غصه داردتا جام شراب وصل برجاست
هر باد چغانهای گرفتهکو منتظر اشارت ماست
هر آب چو پرده دار گشتهاندر پس پرده طرفه بتهاست
هر بلبل مست بر نهالیماننده راح روح افزاست
بسیار مگو که وقت آش استچون گرسنگی قوم شش تاست