نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: اشعار لیلا کرد بچه

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98

    اشعار لیلا کرد بچه

    درخت ها



    درخت ها



    بازیگران ماهری اند


    آنقدر طبیعی جوانه می زنند


    که نگاهت پشت تمام پنجره ها سبز می شود


    و سفیدی موهایت را در هیچ آینه ای نمی بینی





    لبخند می زنی و فراموش می کنی بهار


    فصل دخترانه ای است


    که شادترین رنگ هایش


    با عبور از رگ های تو شیری می شوند


    لبخند می زنی


    و فراموش می کنی لباس های چارده سالگیت را


    برای دخترت کنار گذاشته ای .





    "لیلا کردبچه"

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    لالایی های تازه ام



    چه فرق می کند با کدام لهجه درد می کشم


    هربار دوست داشتن


    مرا یاد شکم های برآمده می اندازد


    و فکر می کنم باید به جای عشق


    برای دکمه هایم دلیل محکم تری می آوردم





    زن


    زاییده نمی شود


    ساخته می شود


    و دختری که صدای گریه های عروسک تازه اش


    از تمام شریان هایش عبور می کند


    چه دیر می فهمد اگر گل های چادر مادرش را


    محکم تر بو می کرد


    هیچ وقت گم نمی شد


    و چه زود یاد می گیرد لالایی های تازه اش را


    باید خرج آجرهای خانه اش کند


    تا مدادهای رنگی دخترش


    سقف ها را با درد کمتری روی دیوارها بکشند





    می دانم


    قرار بود هیچ وقت برای تو لالایی نگویم


    تا صبح ها به خاطر پرهای خیس بالش من


    به رنگ آسمان شک نکنی


    و به آوازهای غمگین پرنده هایی


    که هرشب تخم های شکسته می گذارند





    قرار بود هیچ وقت لالایی نگویم


    چیزی نگویم


    اما در گلویم آوازهای هزاران پرنده ی مرده گیر کرده است


    و زندگی دست هایش را


    هر شب دور گردنم قفل می کند و کلیدش را


    خانه های کوچک نقاشی های تو قورت می دهند

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    گوشواره های مروارید





    روزی هزار بار با تو برخورد می کنم
    و هر بار، اسمم را کجا شنیده ای؟
    و چقدر چهره ام برای تو آشناست!






    تقصیر چشم های تو نیست
    که در نقطه های کور خانه زندگی می کنم
    و تکرار می شوم هر روز
    شبیه عطر بهار نارنج، روی میز صبحانه
    شبیه خطوط قهوه ای چای، ته فنجان ها
    و شبیه زنی در آینه که ابروهایش را برمی دارد و
    فکر می کند دنیا در چشم های تو تغییر خواهد کرد






    تقصیر چشم های تو نیست، می دانم
    این خانه تاریک تر از آن است


    که چهره ام را به خاطر بسپاری


    و ببینی چگونه بوی مرگ از انگشت هایم چکه می کند
    هر بار که نمی پرسی شعر تازه چه دارم






    حق با توست


    پوشیدن پیراهن حریر


    و آویختن گوشواره های مروارید
    حس شاعرانه نمی خواهد
    و می شود آنقدر به نقطه های کور زندگی عادت کرد،
    که با عصای سپید کنار هم راه برویم
    و با خطوط بریل باهم حرف بزنیم.






    "لیلا کردبچه"

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    لکنت




    هربار به تو فکر می کنم


    یکی از دکمه هایم شل می شود


    انقراض آغوشم یک نسل به تأخیر می افتد


    و چیزی به نبضم اضافه می شود


    که در شعرهایم نمی گنجد





    کافیست ترا به نام بخوانم


    تا ببینی لکنت عاشقانه ترینِ لهجه هاست


    و چگونه لرزش لب های من


    دنیا را به حاشیه می برد





    دوستت دارم


    با تمام واژه هایی که در گلویم گیر کرده اند


    و تمام هجاهای غمگینی


    که به خاطر تو شعر می شود





    دوستت دارم با صدای بلند


    دوستت دارم با صدای آهسته


    دوستت دارم


    و خواستن تو جنینی است در من


    که نه سقط می شود


    نه به دنیا می آید





    "لیلا کردبچه"


    صدایم را از پرنده های مرده پس بگیر / انتشارات دفتر شعر جوان / سال 89

  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    نمی‌خواهم نگرانت کنم - لیلا کردبچه




    نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا


    هنوز زنده‌ام


    و این روزها هربار حواسم را پرت کرده‌ام در خیابان


    بوق اولین ماشین، عقب‌عقبم رانده است





    نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا


    این شب‌ها هربار


    ناامیدی مرا به پشت بامِ خانه رسانده است


    با احتیاط پله‌ها را


    یکی


    یکی


    یکی


    پایین آمده‌ام


    با اینکه می‌دانستم در من


    دیگر چیزی برای شکستن نمانده است





    این شب‌ها روی پیشانی‌ام


    جای روییدنِ شاخ می‌خارد و


    پوستم این شب‌ها زبر و خشن شده است


    و تو از شکوه کرگدن شدن چه می‌دانی؟





    و بر این سیارهء خاکی موجوداتی هستند


    که سرانجام فهمیده‌اند


    بی‌عشق می‌شود زنده ماند


    موجودات عجیبی


    که بی‌آنکه کسی جایی نگرانشان باشد


    با احتیاط از خیابان عبور می‌کنند


    پله‌ها را دست‌به‌نرده پایین می‌آیند


    و صبح‌ها در پارک می‌دوند


    موجودات باشکوهی


    که اگر خوب به سخت‌جانی چشم‌هایشان خیره شوی، می‌فهمی


    هنوز نسل دایناسورها منقرض نشده است -





    نمی‌خواهم نگرانت کنم


    نمی‌خواهم نگرانت کنم امّا


    امّا


    نداشتنت را بلد شده‌ام


    و مثل کودکی که سرانجام فهمیده است


    تمام آنانچه در تاریکی‌ست


    همان‌هاست که در روشنایی‌ست،


    به خیانتِ دست‌های تو فکر می‌کنم


    که تمام این سال‌ها


    چراغ‌ها را


    خاموش نگه داشته بودند.





    "لیلا کردبچه"

  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    می خواهی دلتنگت نباشم - لیلا کردبچه




    می خواهی
    دلتنگت نباشم
    انگار که بخواهی،
    شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند.
    انگار که بخواهی
    زمستان‌هایِ "الموت" سرد
    انگار که بخواهی
    پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.


    دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.
    من هم سالهاست
    می خواهم کنارم باشی.


    "لیلا کردبچه"

  7. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    5771
    نوشته ها
    106
    پسندیده
    18
    مورد پسند : 75 بار در 57 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 71.0.3578.98
    دستان تو



    و دستان تو


    بداهه ای گرم و به‌هنگام بود


    که در ذهن گنجشکان زمستان دیده نمی‌گنجید





    آمدی با سخاوت دستانت


    و از کنار ناخن‌هایم، برگ‌های تازه جوانه زد


    بر چند شاخگی موهایم


    گنجشک‌های جوان لانه ساختند


    و آوازهای تازه آموختم





    به آینه گفتم فرصت کم است


    وقتی برای شمردن بهارهای رفته نمانده است


    دستی به موهایم بکش


    هرطور شده باید این فصل


    زیبا بمانم.





    "لیلا کردبچه"

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن