آیا تا به حال برای شما هم پیش آمده است که بهدلیل درد در قسمتی از بدن به پزشک مراجعه کنید و پس از انجام معاینه و حتی بعد از انجام آزمایش و مراحل مختلف تشخیصی این پاسخ را از پزشک دریافت کنید که «شما از لحاظ فیزیولوژیکی و پزشکی کاملاً سالم هستید و مشکل خاصی دیده نمیشود.»
وقتی هم پیگیر شده اید، پزشک معالج این جمله را نیز به جملات پیشین خود افزوده است که» به نظر میرسد مشکل شما منشأ عصبی دارد.» واقعاً در بطن این جمله چه حقیقتی نهفته است؟ چطور میتوانیم به خودمان کمک کنیم؟ آیا راه برون رفتی هم از دردهایی که منشأ عصبی دارند، وجود دارد؟
جلوه در گفتوگویی با پیشنهاد چند راهکار به کمک ما آمده است. به گفته این روان درمانگر، این گروه از بیماریها با نام Psychosomatic یا بیماریهای «روان تنی» شناخته میشوند. سردرد، گرفتگی یا تنشهای عضلانی، ناراحتیهای رودهای و گوارشی، نفخ، درد یا سوزش معده، تکرر ادرار، یبوست، اسهال و حالت تهوع، تپش قلب و مشکلات عروقی، تنگی نفس، تاری دید و افتادگی پلک، آسم و حتی در مواردی ام اس و سرطان نیز میتوانند نوعی روان تنی باشند.
البته «جلوه» خاطرنشان میکند که جای نگرانی نیست و کلید درمان آنها ابتدا در دستهای خود شما و در وهله بعدی در دست متخصصان حوزه سلامت و علوم رفتاری است. این متخصصان با ارزیابی دقیق مسائل و مشکلات، راهکارهای متعددی را برای پیشگیری و درمان ارائه میدهند که یکی از مهمترین ابزارهای درمان«آموزش ابراز احساسات» است.
جلوه در ابتدا چند سؤال مطرح میکند:
چقدر با احساسات خود آشنا هستید؟ آیا در لحظه میدانید که چه احساسی را تجربه میکنید؟
زمانی که انتظار رفتاری را از کسی ندارید و در کمال ناباوری آن واکنش را میبینید، چه پاسخی میدهید و چه راه حلی دارید؟ خودخوری میکنید یا پرخاشگری؟
این روان شناس ادامه میدهد: اگر یکی از راهکارهای شما هنگام عصبانیت، اضطراب، ناراحتی و ترس و... رفتارهایی مانند خودخوری و تحمل و درونریزی خشم، داد و بیداد کردن، قهرکردن، سرزنش خود و دیگران، نیش و کنایه زدن، مسخره کردن و زیرآب زدن است؛ بهتر است بدانید که با این رفتارها تیشه به ریشه خود میزنید!
او معتقد است: افرادی که به این شیوهها رفتار میکنند معمولاً با دردهای متعدد جسمانی مواجه شده و از لحاظ کیفی روابط اجتماعی، بین فردی و خانوادگی ضعیفی دارند اگر تمایل دارید نتیجه را تغییر دهید به نظر میرسد که تغییر رفتارتان بهترین گزینه باشد که البته به تمرین نیاز دارد. در سادهترین شکل این مهارت سه مرحله دارد.
سه گام تا پیروزی
جلوه این 3 مرحله را توضیح میدهد: گام اول شناخت احساس یا احساسات است؛ به این معنا که شما باید علاوه بر آشنایی با نام احساستان بتوانید در لحظه نخستین هیجان خود را تشخیص دهید. معمولاً در صورت ناتوانی در تشخیص آن احساس خاص مثلاً ناراحتی یا اضطراب، هیجانات دیگری مانند خشم و ترس جایگزین میشوند.
گام دوم پذیرش احساس است. یعنی هر چه بیشتر عواطف و احساسات خود را انکار کنید و نادیده بگیرید، بیشتر درگیر رفتارهای معیوب و اشتغالهای ذهنی میشوید، پس آنها را بپذیرید و دنبال راهکار برای رد شدن از بحران باشید.
او آخرین گام برای رد شدن از بحران را ابراز احساس میداند و میگوید: باید به جای تخلیه احساسات آنها را ابراز کنیم یعنی به جای پرخاشگری بگوییم این رفتار من را عصبانی کرده یا به جای گریههای متوالی بگوییم از این موضوع عمیقاً ناراحت هستم، به جای سرزنش کردن انتظار خود را توصیف کنیم و احساسمان را بیان کنیم و به جای نیش و کنایه زدن مستقیم راجع به موضوع صحبت کنیم.
جلوه در خاتمه پیشنهاد میکند: علاوه بر بروز احساسات منفی، وقتی احساس مثبتی هم دارید، آن را به زبان بیاورید؛ مهارتی که در علوم ارتباطی به آن نوازش کلامی میگویند و در نهایت منجر به حال خوب شما و افزایش کیفیت روابطتان میشود.