بی سر ، خواب تو را می بینم...
بی پر ، به بام تو می پرم...
انگور سیاهم به بوی دهان تو شراب می شوم
سمندر تشنه ای که زیر شعله ، چشمه ی آب جسته منم
نوروز منی تو با جان نوخریده به دیدارت می دوم
شکوفه های توام من ، به شور میوه شدن در هوای تو پر میکشم...
◾️شمس لنگرودی