منم و دغدغه و دلهرهء ما نشدن
رفتن و ماندن پای تو و تنها نشدن
کوچه کوچه پی تو گشتن و باز اخر سر
حسرت و وحشت تنهایی و پیدا نشدن
میرسد نیمه شبی بغض گلو را بدرد
برسد وای اگر قصه به اما نشدن
اشک در چشم و دلت تنگ و تو و خاطره ها
تو بگو معنی عشق است خدایا نشدن؟!
مثل رود است دل و عشق تو دریای من است
رود میمیرد از این راهی دریا نشدن
برو اما تو نگو قسمت ما نیست،نشد
فرق بسیار زیاد است میان نشدن با نشدن
لذت منظره ها دیدن چشمان تو بود
دست من نیست دگر غرق تماشا نشدن
محسن_صفری