«هنر چیست»به قلم «لئون تولستوي
«یک انسان، یک اسب، یک خانه ، یک منظره، یک حرکت، می تواند زیبا باشد، لیکن اعمال و افکار، اخلاق و موسیقی را اگر بسیار بپسندیم می توانیم بگوییم خوب است. واگر نپسندیم بد است. زیبا فقط به چیزی می توانیم بگوییم که خوشایند حس باصره ی ماباشد.از این رو واژه و مفهوم خوب شامل مفهوم زیبا هم هست ، ولی عکس آن صحیح نیست، یعنی مفهوم زیبا معنی خوب را دربر ندارد.ا
گر به چیزی که از روی صورت ظاهرش برایش ارزش قائل شده ایم بگوییم خوب، با این کلمه می رسانیم که زیبا نیز هست ولی اگر به آن بگوییم زیبا، لغت زیبا به هیچ وجه حاکی از این نیست که شیء مورد بحث خوب است...»آن چه خواندید قسمتی بود از کتاب «هنر چیست» به قلم « لئون تولستوي». اثری که در آن، تولستوی که خود هنرمندی شهیر است به گونه ای اساسی و بنیای ، درپی شرح و بسط و تجزیه و تحلیل مقوله ی پر اهمیت هنر برآمده است.وی در این کتاب به مبارزه با نظريات زيباييشناسانهاي ميپردازد که هنر را با اصطلاحاتي چون خوبي، حقيقت و بهخصوص زيبايي تعريف ميکنند.
از نظر تولستوي هنر در زمان وي رو به فساد و انحطاط بود و هنرمندان نيز در سردرگمي و گمراهي بودند. اين كتاب نظريات زيباييشناسانهاي را که در اواخر قرن هجدهم و در طول قرن نوزدهم به کمال رسيدند، بسط ميدهد و آراي واقعگرايانه که از زمان افلاطون بنيان نهاده شد و به آراي تقليدي بهعنوان مهمترين موضوع توجه دارد و کساني را که هنر و لذت را به هم پيوند ميدهد، نقد ميکند.تولستوي هنر را از غير هنر (هنر جعلي) جدا ميکند. هنر بايد يک ارتباط احساسي مشخص بين هنرمند و مخاطب ايجاد کند. طوري که مخاطب را تحت تأثير قرار دهد.
بنابراين هنر واقعي بايد ظرفيت لازم براي متحد کردن مردم از طريق ارتباط را داشته باشد.در بخش دیگری از کتاب «هنر چیست» می خوانیم:«هنر می تواند مردم را بی آنکه خود متوجه شوند وادارد که با رضا و رغبت برای خدمت به انسان ها فدا کنند..هنر باید کاری کند که احساسات برادری و عشق به هم نوع که اینک فقط بهترین افراد جامعه به ان دسترسی دارند احساسات عادی و جزء غرایز همه ی مردم گردد...رسالت هنر در زمان ما عبارت از این است که از حوزه ی عقل این حقیقت را که سعادت انسان ها در اتحاد آن ها با یکدیگر است به حوزه ی احساس انتقال دهد و به جای زور و تعدی، ملکوت خدایی یعنی سلطنت محبت را مستقر سازد...»