نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: داستانی زیبا

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    8006
    نوشته ها
    912
    پسندیده
    273
    مورد پسند : 641 بار در 412 پست
    Linux Chrome 67.0.3396.87
    ❖خیلی زیباست

    پدری وارد داروخانه شد و با لهجه اي ساده گفت:کرم ضد سيمان دارين؟
    متصدي داروخانه با لحني تمسخر آميز گفت:بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟خارجيش گرونه ها گفته باشم!
    مرد نگاهي به دستانش کرد و روبه روي فروشنده گرفت و گفت:ازوقتي کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم...اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده !
    لبخند روي لبان متصدي يخ زد!!!
    واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور استچراکه نمي داند بعد از بازي شطرنجشاه وسرباز را دريک جعبه مي گذارند...
    انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
    جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است...
    مواظب باشيم که «تقوا»بايک «تق» «وا» نرود ...!
    براي رسيدن به کبريا بايد نه "کبر"داشت نه"ريا" ...! ‌‌‌‌

  2. کاربر مقابل پست Banoo-Asal عزیز را پسندیده است:

    Mohammadtaha (06-24-2019)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن